۱۳۹۴ شهریور ۱۳, جمعه

ماهی سیاه کوچولو




 می گفت «من می‌خواهم بدانم که، راستی راستی، زندگی یعنی اینکه تو یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ»

مدتهاست که ما با تک تک کودکان غرق شده هر بار عمیقتر، غرق شده ایم؛

آنها در آبی که در دوسویش همه پیر بودند و ما در حماقت خود.


۱۳۹۴ خرداد ۲۰, چهارشنبه

۱۳۹۳ بهمن ۳, جمعه

همیشه بر آمده از اکنونهاست

مجله ی ادبی پیاده رو شعری را از امیلی دیکنسون (شاعر نسبتاً معاصر امریکائی) با ترجمه ی من به چاپ رسانده است.


همیشه، برآمده از اکنون هاست

زمانی نه متفاوت

مگر در بی کرانی

و مجالی برای آسودن


از "این" که بدین لحظه می گذرد

تاریخ ها را بزدای  و به  "اینان" بسپار

بگذار ماه ها محوِ ماه های دیگر شوند

و سال ها به درون سال ها،  بازدمیده


بی مجادله، یا درنگ

و یا روزهای پایکوبی

سالیانِ ما را چه تفاوت

از سالِ میلادِ مسیح